نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار جمعیتشناسی، گروه مطالعات خانواده، پژوهشکدۀ پویایی جمعیت مؤسسۀ مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور، تهران، ایران
2 استادیار جمعیتشناسی، بخش مردمشناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
3 دانشآموختۀ جمعیتشناسی، دانشکدۀ علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Introduction
Population aging is a global and unprecedented phenomenon caused by socio-economic development and affects many countries, both developing and developed ones (UN, 2009). The way of adapting to changes in the age structures of the population could have a significant impact on the quality of life of people in the community, especially the elderly. Aging is often associated with many changes such as the family structure and living arrangements, work patterns and transition to retirement, health status, and even identity changes (Forster & Morris, 2012). Some elderly are able to adapt well to such changes and have successful aging, but some elderly cannot; as a result, many problems could arise in their physical, mental, and social health. The issue of successful and active aging has been the focus of researchers and policymakers to explain why some people in the old age are healthy, happy, satisfied, and adaptable to others, and what mechanisms and processes lead to such differences. Active aging is a concept introduced by the World Health Organization in 1990, which means the process of optimizing opportunities for health, participation, and safety as people live longer. Being active not only means continuing physical activity and participation in the workforce, but also continuing participation in activities related to the society, politics, culture, spirituality, and citizenship. According to this approach, even the elderly with disabilities can actively participate in the family and community. Active aging has a variety of determinants that surround the family, the individual, and the nation (Tareque et al., 2014). According to the 2016 census in Iran, there are 7414091 people aged 60 and over comprising 9.27% of the total population. Studies show that during the last two decades, the growth rate of the elderly population of the country has accelerated faster than the growth of the total population; in the near future, a change in the population structure towards aging is expected. This study examines the socio-demographic and economic determinants of active aging among retirees.
Materials and Methods
This cross-sectional study was conducted in 2016 on 350 retirees of government offices in Babol city of Mazandaran province. The data collection tool was a researcher-made questionnaire which was designed based on three other standardized questionnaires. These questionnaires included: 1) The Quality of Life Questionnaire by the World Health Organization (WHOQOL-BREF); 2) The Lipad Elderly Quality of Life Questionnaire, prepared by Diego et al. in 1998 and was used in three cities (Leiden in the Netherlands, Padua in Italy, and Helsinki in Finland); and 3) The Social Health Questionnaire developed by Keys in 2004 at the MacArthur Science Foundation in the United States.
In the present study, the dependent variable is active aging which includes three dimensions of health, safety, and participation. It was measured with 42 items on the Likert scale. In the final analysis, it became a distance variable with a score ranged from 42 to 210. Independent variables in this study included age, gender, level of education, employment status, income level, number of children, social capital, living arrangements, and intergenerational social support. The SPSS-24 software was employed to analyze the data at a significance level of 0.05.
Discussion of Results and Conclusions
The results of the present study showed that the average active aging index of men was higher than women. Retirees (those who lived with their spouses and their children, those with a university degree, and those who were re-employed after retirement) had the highest average active aging. Based on the results of multivariate analysis, the variables of intergenerational social support and age had a significant inverse effect on active aging. With the increase of social capital, the score of active aging increases. Furthermore, the level of household income above ten and a half million Rials and the level of diploma and higher education had a positive and significant relationship with active aging. Non-resident living arrangements led to an increase in the active aging index score. Older age was also associated with a decrease in the active aging score. Based on the results of path analysis, the social capital variable with the highest beta coefficient (0.545) followed by education and household income level were more important in predicting changes in active aging. According to the coefficient of determination, 51.7% of the total active aging changes were explained by the variables tested in this study.
Active aging requires policy-making and strategic planning that addresses the quality of life of individuals throughout life. Improving the level of social capital of people before reaching old age could lead to an increase in life expectancy along with the health and well-being of the elderly. In the current situation, due to the inadequacy of social protection system for the elderly in proportion to the increase in the elderly population, encouraging and institutionalizing intergenerational support of children to elderly parents is an inevitable necessity.
کلیدواژهها [English]
مقدمه و بیان مسئله
سالمندی جمعیت، یکی از بزرگترین موفقیتهای بشری است که مرهون پیشرفت و رشد فنّاوری، گسترش مراقبتهای بهداشتی اولیه، پیدایش فنّاوریهای جدید در پیشگیری، تشخیص و درمان بیماریها، اجرای موفقیتآمیز برنامۀ تنظیم خانواده، بهبود شرایط اقتصادی اجتماعی و به دنبال آن، کاهش مرگومیر، زادوولد و افزایش امید به زندگی است. در تعریف دقیق سالمندی، باید به تمایز بین دو مفهوم سالمندی فردی و سالمندی جمعیت اشاره شود. سالمندی فردی فارغ از تغییرات باروری، براثر افزایش امید به زندگی و احتمال بقا در سنین سالمندی اتفاق میافتد و در این وضعیت، تعداد سالمندان افزایش پیدا میکند؛ در حالی که تعادل بین گروههای سنی در ساختار هرم سنی جمعیت بر هم نمیخورد. درمقابل، سالمندی جمعیت براثر کاهش مرگومیر و افزایش امید به زندگی در بدو تولد و دیگر گروههای سنی از یکسو و کاهش باروری، که باعث کاهش سهم جمعیت زیر 15سال میشود، از سوی دیگر، پدیدار و سبب بر هم خوردن تعادل گروههای سنی در کل جمعیت میشود؛ بهگونهای که نسبت جمعیت سنین 60سال و بالاتر نسبت به دیگر گروههای سنی، افزایش زیادی مییابد (سند ملی سالمندان کشور، 1399: 4).
سالخوردگی جمعیت، پدیدهای جهانی، فراگیر، بیسابقه، عمیق و بادوام است که درعمل، بر توسعۀ اقتصادی-اجتماعی و بهداشتی همۀ کشورهای مبتلا به سالخوردگی و بر هر مرد، زن و کودکی در هر منطقهای از جهان بدون توجه به سن، ملیت یا فرهنگ تأثیر میگذارد (UN, 2009). آخرین پیشبینیهای جمعیتی نشان میدهد امید به زندگی در بدو تولد در جهان از 1/64 درصد در سال 1990 به 6/72 درصد در سال 2019 رسیده است و انتظار میرود سهم جمعیت 60ساله و بالاتر جهان، که در سال 2019 حدود 13 درصد است، با پیشبینی سطح متوسط در سال 2050 میلادی به 4/21 درصد برسد (World Population Prospects, 2019.). همۀ کشورهای دنیا در حال سالخوردهشدن هستند و هیچ استثنایی در آینده وجود ندارد. نکتۀ مهم اینکه، سهم مهمی از این افزایش به کشورهای در حال توسعه اختصاص دارد؛ بهگونهای که تا سال 2050 از هر 10 نفر سالمند، حدود 8 نفر در این کشورها زندگی خواهد کرد (Population Reference Bureau, 2018).
جمعیت در سنین مختلف، قابلیتها، علایق، نیازها و تمایلات متفاوتی دارند؛ بنابراین، تغییر در ساختار سنی بهتدریج، جهت تأکید بر دورنمای اجتماعی و تمرکز بر حمایتهای عمومی را تغییر میدهد. همچنین، تغییر در ساختار سنی، تقریباً در همۀ نهادهای اجتماعی بازتاب مییابد؛ درنتیجه، چگونگی انطباق با تغییرات قریبالوقوع در ساختارهای سنی جمعیت، تأثیر معنیداری بر کیفیت زندگی در قرن بیستویکم خواهد داشت (Martin and Preston, 1994: 3).
دوران سالمندی، معمولاً با تغییرات متعدد، مانند تغییر در ساختار خانواده و ترتیبات زندگی، تغییر در الگوی کار و گذار به بازنشستگی، تغییر در وضعیت سلامت و حتی تغییرات هویتی همراه است (Forster and Morris, 2012). بعضی از سالمندان، بهخوبی با این تغییرات انطباق پیدا میکنند و دوران سالمندی موفقی را برای خود رقم میزنند؛ اما عدهای از سالمندان، این توانایی را ندارند و درنتیجه، مسائل گوناگونی در سلامت جسمی، روانی و اجتماعی آنها ایجاد میشود. برای تبیین این موضوع که چرا بعضی افراد در دوران سالمندی، سالم، شاد، راضی و سازگار با اوضاع هستند و دیگران چنین نیستند و اینکه چه سازوکارها و فرایندهایی به این تفاوتها منجر میشود، مبحث سالمندی موفق مطرح شده است. سالمندی موفق، بهعنوان مفهومی چندبعدی و میانرشتهای، با طیف گستردهای از مفاهیم جایگزین، تعاریف و شاخصها همراه بوده است. سالمندی مثبت، سالمندی خوب، سالمندی مولد، سالمندی سالم و سالمندی فعال بهعنوان مفاهیم نزدیک با سالمندی موفق مطرح شده است (Havighurst, 1963). اگر به مفهوم سالمندی موفق به جای یک وضعیت بهصورت فرایندی نگریسته شود که کل طول دوران زندگی را در دورۀ آخر زندگی مؤثر میداند، کمشدن هزینههای جامعه را در بخشهای مختلف، بهویژه در بخش بهداشت و درمان به همراه دارد. تدوین و اجرای سیاستها و برنامههای سالمندی موفق موجب میشود افراد هم عمر طولانیتری داشته باشند و هم این عمر طولانی با سلامت و کیفیت بهتر زندگی برای آنان همراه باشد (زنجری، 1395: 3).
در نیمقرن گذشته، مسئلۀ جوانی جمعیت در ایران، موضوعی اساسی بوده است و بهتدریج، در نیمقرن بعدی، مسئلۀ سالخوردگی جمعیت و تمرکز نسبی بر میانسالی در مرکز توجه قرار میگیرد. در نیمۀ دوم قرن بیستم (دهههای 1330 هجری شمسی به بعد) و به موازات نوسانها در شاخصهای جمعیتی، زندگی سالمندان از تغییرات گسترده اجتماعی-اقتصادی تأثیر گرفته است. وقوع بزرگترین جریانهای مهاجرتی، بهویژه مهاجرتهای روستا- شهری، که به جداشدن اعضای خانواده و گسترش جامعۀ شهری انجامیده است، ورود به مرحلۀ چهارم گذار اپیدمیولوژیک، یعنی مرحلۀ افزایش سهم بیماریهای مزمن و غیرمسری، ظهور و گسترش تفاوتها و در مواردی، نابرابریهای اجتماعی و نابرابریهای جنسیتی در میان سالمندان، فقط نمونههایی از این تغییرات گسترده است که تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی سالمندان ایرانی داشته است (کوششی و همکاران، 1392).
در دو دهۀ پیش، آهنگ رشد جمعیت سالمند کشور از رشد کل جمعیت سریعتر شده و نرخ رشد این گروه تا 3 برابر نرخ رشد کل جمعیت افزایش یافته است (کوششی و همکاران، 1392). این نرخ رشد زیاد در دهههای آینده نیز کاملاً مستقل از کاهش یا افزایش باروری جاری ادامه خواهد یافت؛ بهگونهای که جمعیت سالمند 60ساله و بالاتر کشور را از بیشتر از 7میلیون نفر در سال 1395 به نزدیک 29میلیون نفر در سال 1430 افزایش میدهد. به همین ترتیب، جمعیت سالمندان 65ساله و بالاتر، از کمتر از 4میلیون نفر در سال 1395 به حدود 20میلیون نفر در سال 1430 افزایش مییابد و مهمتر از این گروه، سالمندان پیر هستند که جمعیت آنها از حدود 700هزار نفر در سال 2012 به بیشتر از 3میلیون و پانصدهزار نفر میرسد. اهمیت این گروه آخر، بهویژه در تفاوت سهم افراد ناتوان جسمی و نیز تفاوت نیازهای آنهاست که باید در برنامهریزیهای اجتماعی مد نظر قرار گیرد (عباسی شوازی و همکاران، 1396).
در حال حاضر، همزمان با روند رو به افزایش جمعیت سالمند کشور، شاهد تغییر روابط بین نسلی و خانوادگی و روند رو به کاهش انسجام و پیوستگی میان نسل سالمند و نسل جوان هستیم. نکتۀ دیگر، کاهش مشارکت سالمندان در مقام افراد باتجربه در سطح اجتماع است که از حضور فعالانۀ آنان در جامعه کاسته است. همچنین، با مسنشدن جمعیت ایران و تغییراتی که در ساخت خانواده به سوی هستهایشدن به وجود آمده است، بهتدریج، چالشهایی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و روانی افراد مسن در جامعه شکل میگیرد. سالمندان، معمولاً دچار بیماریهای مزمن فیزیکی و روانی پرهزینه هستند و با توجه به نداشتن پوشش تأمین اجتماعی مناسب، مسائل و مشکلات فراوانی به خانوادۀ خود تحمیل میکنند. نتایج مطالعات انجامشده در ایران (نجات و همکاران، 1387؛ کوششی، 1387؛ قنبری مقدم، 1392) نشان میدهد وضعیت زندگی سالمندان، کیفیت مطلوبی ندارد. کاهش شبکههای ارتباطات اجتماعی و درنتیجه، کاهش مشارکتهای اجتماعی از عوامل مؤثر در کاهش کیفیت زندگی سالمندان است.
سالمندی فعال، مفهومی است که سازمان بهداشت جهانی در سال 1990 ارائه کرده است که به معنای فرایند بهینهسازی فرصتها برای سلامت، مشارکت و امنیت برای کسب کیفیت زندگی با افزایش سن است. منظور از واژۀ فعال علاوه بر ادامۀ فعالیت بدنی و مشارکت در نیروی کار، به معنی تداوم مشارکت در اجتماع، سیاست، فرهنگ، معنویت و امور شهروندی است. حتی سالمندانی که دچار معلولیت شدهاند، در این رویکرد میتوانند در خانواده و اجتماع، مشارکت فعالانه داشته باشند. سالمندی فعال، تعیینکنندههای متنوعی دارد که با خانواده، فرد و ملت احاطه شده است (Tareque et al., 2014).
بازنشستگی در آستانۀ سالمندی، تحول و انتقال از نقشی به نقش دیگر است که تغییر عمیقی در زندگی فرد به وجود میآورد. براساس مشاهدات اولیه به نظر میرسد، بازنشستگی باعث ایجاد شوک روحی و روانی و بروز تبعات ناگوار اجتماعی، اقتصادی و روحی زیادی برای سالمندان میشود؛ بنابراین، چگونگی واکنش فرد و تواناییهایش در کنار آمدن رضایتمندانه با این مسئلۀ اساسی، تأثیر فراوانی در سلامتی وی دارد. به موازات افزایش نسبت جمعیت سالمندان و نقش روزافزون آنها در انجامدادن کارهای داوطلبانه، انتقال تجربه و دانش و کمک به اعضای خانواده با بر عهده گرفتن نقش مراقبتی، توجه بیشتر و دقیقتر به مسائل و نیازهای دوران سالمندی، ضرورتی اجتماعی برای ارتقای کیفیت زندگی سالمندان به شمار میرود (زنجری، 1397)؛ از اینرو، رشد جمعیت سالمند، وضع قوانین و مقررات جدیدی را در زمینۀ بهبود کیفیت زندگی و افزایش سطح سلامت، مشارکت و امنیت سالمند ایجاب میکند؛ بهویژه زمانی که مشاهده میشود سالمندان در دوران بازنشستگی برای پاسخگویی به مشکلات مالی و برای دوری از بیکاری (در این سن) به دنبال مشاغل متفرقه هستند.
براساس نتایج سرشماری سال 1395 در کل کشور ایران، 7414091 نفر، جمعیت 60ساله و بالاتر وجود دارد که 27/9 درصد جمعیت کل کشور را دربرمیگیرد. نسبت جمعیت 60ساله و بالاتر در استان مازندران با 3283582 نفر جمعیت، 41/11 درصد است و این نسبت در شهرستان بابل، 54/11 درصد است. میانۀ سنی این شهرستان در سال 1395 برابر 63/30 سال است و ساختار سنی جمعیت شهرستان بابل، روند رو به سالخوردگی را پیش رو دارد. بر همین اساس و با توجه به مطالعات اندک انجامشده در حوزۀ سالمندی فعال در ایران، در این پژوهش تعیین کننده های سالمندی فعال در بین بازنشستگان برخی اداره های دولتی شهرستان بابل مورد بررسی قرار می گیرد.
پیشینۀ تجربی پژوهش
ارشاد سرابی و همکاران (1399) در مطالعهای توصیفی، نیازهای آموزشی سالمندان دربارۀ سبک زندگی سالم را در شهرستان سیرجان ارزیابی کردند. اطلاعات براساس پرسشنامۀ سبک زندگی سالم در سالمندان ایرانی با 46 گویه از 361 نفر جمعآوری شد. میانگین کلی نمرۀ سبک زندگی سالم پاسخگویان (در حیطههای سبک زندگی، حیطۀ پیشگیری، حیطۀ ورزش، تفریح و فعالیت، حیطۀ تغذیۀ سالم، حیطۀ مدیریت، حیطۀ روابط اجتماعی و بین فردی و نیازهای آموزشی سالمندان) در وضعیت متوسط قرار داشت. همچنین، ارتباط معناداری بین نیازهای آموزشی متفاوت سالمندان در زمینۀ شیوۀ زندگی با متغیرهای جنسیت، سن، سطح سواد، وضعیت مبتلا بودن یا نبودن به بیمارهای مزمن و وضعیت زندگی تنها یا با همراه وجود داشت. این مطالعه پیشنهاد میدهد متناسب با وضعیت سالمندان باید آموزش سبک زندگی سالم براساس نیازهای آنان و با در نظر گرفتن ویژگیهای جمعیتشناختیشان با جدیت بیشتری پیگیری شود.
دری و همکاران (1398)، مطالعهای با هدف تحلیل مفهوم سالمندی فعال در سالمندان دیابتی براساس مدل هیبرید انجام دادند. در مرحلۀ نظری، 35 مقالۀ مرتبط در پایگاههای اطلاعاتی در بازه زمانی 1990 تا 2016 استخراج و تحلیل شد. مرحلۀ کار در عرصه با 10 مشارکتکننده پایان یافت و سپس تحلیل محتوای کیفی انجام و در مرحلۀ نهایی، یافتههای دو مرحلۀ قبلی ادغام شد. یافتههای مطالعه نشان داد سالمندی فعال برای سالمندان دیابتی عبارت است از فرایندی جامع، پویا، چندبعدی و وابسته به فرهنگ که مستلزم داشتن حس رضایت، شادی، رفاه، امنیت و سلامت جسمی و روانی است و با مشارکت اجتماعی، ارائۀ خدمات سلامتی و اشتغالی مناسب، شناخت از دیابت و حمایت مالی، عاطفی، خانوادگی و دولتی، محقق و به عواید کلان عینی و ذهنی، مانند سازگاری با بیماری، حس ارزشمندی و عزت نفس منجر میشود که حصول به این مهم، نیازمند توجه به کل دورۀ زندگی از کودکی تا سالمندی است. نتایج این مطالعه نشان داد احساس سلامت و امنیت، رضایت، مشارکت، دسترسی به خدمات بهداشتی- درمانی، حمایت و شناخت از دیابت در فعالکردن سالمندان ایرانی مبتلا به دیابت نقش دارد. زنجری و همکاران (1396) در مطالعهای به روش تحقیق ترکیبی، دیدگاه 60 نفر از سالمندان ساکن شهر تهران و متخصصان حوزۀ سالمندی را دربارۀ سالمندی موفق بررسی کردند. یافتهها نشان داد مفهوم سالمندی موفق ازنظر سالمندان از 6 طبقۀ اصلی سلامت جسمانی، بهزیستن روانشناختی، بهزیستن اجتماعی، معنویت و تعالی، امنیت مالی، محیط و بافت اجتماعی دوستدار سالمند تشکیل شده است. بین دیدگاه سالمندان و متخصصان، تفاوتهایی در اولویتبندی ابعاد و زیرمقولات سالمندی موفق وجود دارد. متخصصان، سلامت جسمانی و رضایت از زندگی را مهمترین میدانستند؛ در حالی که سالمندان، صفات مثبت فردی و حمایت اجتماعی را در اولویت قرار داده بودند. محمدی و همکاران (1395) پژوهشی را با هدف تحلیل استراتژیهای سالمندی فعال براساس تجربۀ سالمندان ساکن در اجتماع به شیوۀ کیفی، با روش نظریۀ مبنایی در شهر تهران انجام دادند که با 35 سالمند در دامنۀ سنی 61 تا 85 سال مصاحبههای نیمهساختاریافته انجام شد. براساس تجربههای سالمندان، استراتژیهای فعالبودن، دربردارندۀ 5 مقولۀ عمدۀ استراتژیهای اولیۀ انزواگریزی (خانهنشیننبودن و تعاملگرایی)، مشارکت اجتماعی (تداوم نقشآفرینی حرفهای، فعالیتهای داوطلبانه و مشارکت اجتماعی و نهادی)، استراتژیهای نگرشی و یادگیری (بینش فعال و یادگیری)، پویایی جسمی و مدیریت امور و اوقات خانهنشینی است. نتایج نشان داد سالمندی فعال در گرو استراتژیهایی است که در سه حوزۀ بینش سالمند، محدودۀ زندگی (خانه) و محیط اجتماع تحقق مییابد؛ بنابراین، برای داشتن سالمندانی فعال، متخصصان و برنامهریزان باید به این سه حوزه توجه کنند. شکوهی (1391)، در پژوهشی، تأثیر روابط بین نسلی را بر ترتیبات زندگی سالمندان 60سال به بالا در شهر شیراز بررسی کرد. نتایج پژوهش نشان داد ترتیبات زندگی مشترک میان والدین و فرزندان ازدواجکرده بسیار کاهش یافته است و شکل غالب ترتیبات زندگی سالمندان، زندگی با فرزندان مجرد است. ترتیبات زندگی زنان و مردان با یکدیگر متفاوت است و ترتیبات تنها زیستن، ترتیباتی زنانه است. افزایش سن سالمند، احتمال ترتیبات مستقل را برای سالمند افزایش میدهد. وضعیت تأهل فرزندان، توانایی اقتصادی و وضعیت تأهل سالمند، مهمترین عامل تأثیرگذار بر ترتیبات زندگی سالمندان است.
مطیع حقشناس (1390)، در پژوهشی، ابعاد جامعهشناختی سالخوردگی جمعیت و چالش سالمندی فعال در ایران را بررسی کرد. در این پژوهش بیان شد شاخص کلی سالخوردگی جمعیت کشور در سال 1385 به حدود 7/20 درصد رسید که در سال 2050 میلادی (1428ه.ش) به 102 نفر جمعیت سالخورده در مقابل هر 100 نفر جمعیت زیر 15 سال میرسد. نتایج مباحثۀ گروهی نشان داد چتر حمایتی خانواده از سالمندان رو به جمع شدن است؛ بنابراین، به موازات تغییر ساختار و کارکرد خانواده، باید نقش سازمانهای دولتی و غیردولتی، بهطور روزافزون تقویت شود و وجود شبکههای حمایتی، حیاتی است.
پونیاکایی و همکاران در مطالعهای، سطح سالمندی فعال و چگونگی گذران اوقات فراغت 140 سالمند 60 سال به بالا را بررسی کردند که در مدرسهای در روستایی حومهای در شمال تایلند تحصیل میکردند و نقص شناختی نداشتند. نتایج نشان داد میانگین شاخص سالمندی فعال مشارکتکنندگان (AAI=0.79) در حد متوسط بود و اندازهگیری آن، تفاوت معناداری بین مردان و زنان نشان داد. همۀ شرکتکنندگان، زمان خود را در امور متنوعی، ازجمله فعالیتهای اساسی زندگی روزمره، فعالیتهای ابزاری زندگی روزمره، استراحت و خواب، تحصیلات، کار، اوقات فراغت و مشارکت اجتماعی صرف میکردند. بهعلاوه، آنها بیشتر اوقات خود را به استراحت و خواب میگذراندند. این مطالعه نشان داد چگونگی گذران وقت در افراد مسن سالم، قابل درک است و باید به آن، هنگام کوشش برای افزایش سطح سالمندی فعال در نسلهای سالخوردۀ آینده توجه شود. اوقات فراغت بیشتر و مشارکت اجتماعی، باعث افزایش رضایت و کیفیت زندگی افراد مسن در سطوح سالمندی فعال متوسط و کم میشود (Punyakaew et al., 2019). جوادی و همکاران، پژوهشی برای بررسی مفهوم سالمندی موفق در ایران به شیوۀ تحلیل محتوی کیفی روی 21 زن سالمند 65 سال به بالا انجام دادند. نتایج نشان داد استراتژیهای سالمندی موفق، دربردارندۀ مواردی مانند پیشگیری از تهدیدها، بهینهسازی گذر زمان براساس فرصتها، مقابله با فرصتها و خودکنترلی درونی در برابر فرصتهاست (Javadi-Pashaki et al., 2015a). همچنین، آنان در مطالعهای دیگر، عوامل مرتبط با سالمندی موفق را در قالب مقولاتی همچون در دسترس بودن سیستم حمایتی (سیاستهای حمایتی، فرهنگ، تسهیلات رفاهی، روابط و زمینۀ خانوادگی، تعامل اجتماعی)، وضعیت سلامت، ظرفیت فردی (تجربههای کسبشده، کارآمدی)، خصوصیات فردی (نگرش، اعتقادات فردی، خلقوخو) و سبک زندگی (مدیریت زندگی، سبک زندگی سالم) شناسایی کردند (Javadi-Pashaki et al., 2015b). کاسکو و همکاران در مروری نظاممند بر 26 مطالعۀ کیفی در انگلستان، ابعاد سالمندی موفق را در سه بُعد پزشکی (شناختی، روانی، سلامت روانشناختی و عملکردی، حفظ رفتارهای سلامتی، طول عمر)، عناصر بیرونی (محیط و مالی) و بُعد روانشناختی-اجتماعی (مشارکت، دیدگاه، خودآگاهی، استقلال، قبول، کیفیت زندگی، پیشگیری و درمان، اجتماع، معنویت، نقشهای اجتماعی، تطابق) طبقهبندی کردند (Cosco et al., 2014). فیوری و دنکلا در پژوهشی با عنوان «حمایت اجتماعی و سلامت روانی» به این نتیجه رسیدند که دریافت حمایت عاطفی فقط با سلامت روانی زنان، رابطۀ مستقیمی دارد؛ در حالی که حمایت ابزاری و احساسی با سلامت روانی زنان و مردان با الگوهای مختلف رابطه دارد؛ برای مثال، فقط مردانی که حمایت ابزاری از افرادی بهجز خویشاوندان دریافت میکردند، سطح بالایی از نشانههای افسردگی را داشتند (Fiori and Denckla, 2012). لویلا و همکاران در پژوهشی، نگرش به سالمندی و سلامتی را در میان سالمندان چینی بررسی کردند. یافتهها نشان داد سالمندان، بهطور عمومی به سالمندی، نگرش مثبتی داشتهاند؛ اما سالمندانی که حمایت اجتماعی کمتری داشتند، نگرش مثبت کمتری به سالمندی گزارش دادند که با نشانههای افسردگی در ارتباط بود. سالمندان جوانتر، که حمایت اجتماعی بیشتری، دریافت و در اجتماعات بزرگتر شرکت میکردند، نگرش مثبت بیشتری به سالمندی داشتند که این وضعیت با میزان بیشتر شادی در میان آنان رابطه داشت (Loela et al., 2010). یاسودا و همکاران، همسکنایی بین نسلی در چین، ژاپن، کرۀ جنوبی و تایوان را با تحلیل تطبیقی براساس پیمایش اجتماعی 2006 آسیای شرقی بررسی کردند. در این مقاله، همسکنایی بهعنوان ترتیبات زندگی تعریف شده است که در آن، فرزندان بزرگسال با والدین سالمند خود زندگی میکنند. یافتههای پژوهش نشان داد فرزندان بزرگسال در آسیای شرقی با والدین سالمند خود زندگی میکنند؛ در حالی که در کشورهای اروپایی، وضعیت برخلاف جوامع آسیای شرقی است (Yasuda et al., 2010). نتایج پژوهش هان و یون (Han and Yoon, 2001) و سان (Sun, 2001) نشان داد، سالمندانی که تنها زندگی میکنند، در مقایسه با سالمندانی که با اعضای خانواده خود زندگی میکنند، بیشتر در معرض ابتلا به بیماریهای جسمانی و روانی هستند.
مرور مطالعات انجامشده در حوزۀ سالمندی جمعیت، خواه در خارج از کشور و خواه در داخل ایران، بهطور عمده دربارۀ جنبههای عمومی سالمندی است، نه سالمندی فعال بهطور خاص. با توجه به اینکه چارچوب سیاستی پیشنهادشدۀ سازمان جهانی بهداشت برای بهبود کیفیت زندگی افراد سالمند، مفهوم سالمندی فعال است، در این پژوهش، تعیینکنندههای این مفهوم و همچنین تفاوتهای سطح سالمندی فعال به تفکیک جنس در بین زنان و مردان بازنشسته شهرستان بابل سنجیده میشود.
چارچوب نظری پژوهش
در برخورد با سالمندی جمعیت، فراتر از رویکرد سنتی قرن بیستم- که آن را مرحلۀ وابستگی زندگی، مشکل پزشکی و اتلاف وقت، وابستگی و سربار بودن در نظر میگرفت- در قرن بیستویکم، بهویژه در نیمۀ دوم آن، چرخشی پارادایمی در چگونگی مفهومسازی و تجربۀ سالمندی اتفاق افتاد که آن را زمانی برای استفاده از فرصتهای زندگی و تضمین کیفیت زندگی تعریف کرد (Buys and Miller, 2006)؛ به این ترتیب، در قالب این پارادایم جدید، مفاهیمی مانند سالمندی سالم، موفق، مولد و بالاخره سالمندی فعال ظهور کرد. سالمندی فعال ازنظر علمی، معنای سالمندی سالم و موفق و مولد را نیز دربرمیگیرد (محمدی و همکاران، 1395).
تعاریف قدیمی، سالمندی فعال را کوشش سالمندان برای کنترلکردن منابع بالقوۀ سالمندی برای رشد خود و توسعۀ جامعه معرفی میکرد که درنتیجۀ آن، بین سالمندان و جامعه، نوعی بده بستان ایجاد میشود (Mouleart and Paris, 2013). سازمان بهداشت جهانی[1] (2002)، سالمندی فعال را فرایند بهینهسازی فرصتها برای سلامت، مشارکت و امنیت برای بهبود کیفیت زندگی افراد در هنگام سالمندی تعریف کرد. سالمندی فعال در سطح کلانتر به زیربنای استراتژیهای سیاستی حوزۀ سالمندی در سازمان ملل و اتحادیۀ اروپا در یک دهۀ گذشته تبدیل شده است. سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی، سالمندی فعال را ظرفیت افراد سالمند برای داشتن زندگی مولد در جامعه و اقتصاد تعریف میکند. تمرکز این سیاست، افزایش سالمندان مولد است و بیشتر بر انتقال درست به بازنشستگی تأکید دارد؛ بنابراین، به سالمندی فعال، بیشتر از حوزۀ سالمندشناسی در سطح سیاستگذاری توجه شده است.
پژوهشهای مختلف در زمینۀ درک سالمندی فعال و فرایند آن، بر مسائل متفاوتی تأکید داشتهاند. در برخی پژوهشها، سالمندی فعال، صرفاً مشارکت اجتماعی دانسته شده (De Donder, 2012) و یا سهم زیادی برای آن در سالمندی فعال در نظر گرفته شده است (Buys and Miller, 2006). برخی پژوهشها نیز سالمندی فعال را در بُعد جسمی و بهصورت سلامتی جسمی و نبود وابستگی عملکردی در نظر گرفتهاند (Hirari et al., 2012). گاهی نیز سالمندی فعال را با رویکرد روانشناختی بهعنوان سلامت رفتاری و کارکرد شناختی تعریف کردهاند (Fernandez-Ballestros et al., 2012).
سازمان جهانی بهداشت (2002) برای سنجش سالمندی فعال، چارچوب سیاستی، شامل 3 بُعد سلامت، مشارکت و امنیت پیشنهاد داده است. تعاریف سازمان جهانی بهداشت و سیاستهای پیشنهادی طراحیشده برای هریک از ابعاد سهگانۀ سالمندی فعال به شرح ذیل است:
سلامت[2]: هنگامیکه عوامل خطر (زیستمحیطی و رفتاری) برای بیماریهای مزمن و کاهش عملکرد بدنی در حد پایین نگه داشته میشود؛ در حالی که عوامل محافظتی در سطح بالا ارائه شود، افراد از کیفیت و طول عمر بیشتر لذت خواهند برد، سالم باقی میمانند و زندگی خود را در زمان پیرترشدن مدیریت میکنند. در این شرایط، افراد مسن، نیاز کمتری به هزینههای پزشکی و خدمات مراقبتی دارند. سیاستهای پیشنهادی در زمینۀ ارتقای بُعد سلامت سالمندی فعال عبارت است از: 1. جلوگیری و کاهش بار اضافی معلولیت، بیماری مزمن و مرگومیر زودرس؛ 2. کاهش عوامل خطر مرتبط با بیماریهای عمده و افزایش عوامل مؤثر بر سلامتی در طول زندگی؛ 3. ارائۀ آموزش و مهارتهای مراقبتی به پرستار و مراقبان سالمند و 4. یکپارچهسازی خدمات بهداشتی و اجتماعی مقرون به صرفه، در دسترس، با کیفیت مطلوب و سالم که نیاز و حقوق زنان و مردان سالمند را برآورده کند.
مشارکت[3]: زمانی که بازار کار، اشتغال، آموزشوپرورش، سیاستها و برنامههای اجتماعی و بهداشتی از مشارکت مردم در فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و معنوی، با توجه به حقوق بشر، ظرفیتها، نیازها و ترجیحاتشان حمایت کامل کنند، مردم به مشارکت سازندۀ خود در جامعه ادامه میدهند. موارد پیشنهادی برای ارتقای مشارکت افراد برای سالمندی فعال عبارت است از: 1. فرصتهای یادگیری و آموزش در طول دورۀ زندگی برای افراد ارائه شود؛ 2. با توجه به اولویتها، ظرفیتها و نیازهای افراد، مشارکت فعال آنان در فعالیتهای توسعۀ اقتصادی، کار رسمی و غیررسمی و فعالیتهای داوطلبانه شناسایی و فعال شود و 3. افراد تشویق شوند بهطور کامل در زندگی اجتماعی-خانوادگی شرکت کنند.
امنیت[4]: هنگامی که سیاستها و برنامههای جامعه به نیازهای اجتماعی، مالی، فیزیکی و حقوق افراد سالمند رسیدگی میکند، افراد مسنتر از حمایت، احترام و مراقبت از خودشان در صورت ناتوانی مطمئن میشوند. خانواده ها نیز با سیاستها و برنامههای جامعه برای مراقبت از اعضای سالمند خود حمایت میشوند. اطمینان از محافظت، امنیت و حرمت افراد مسن با توجه به حقوق امنیت اجتماعی، مالی و فیزیکی آنها و کاهش نابرابری در حقوق امنیتی و نیازهای زنان مسنتر، سیاستهای پیشنهادی سازمان جهانی بهداشت برای ارتقای بعد امنیت سالمندی فعال است.
حمایت از سالمندان معمولاً با تعهدات بین نسلی فرزندان-والدین و جامعه انجام میشود. در نظریۀ انسجام، بنگستون و رابرت (Bengtson and Roberts, 1991)، مفاهیم کارکرد ساختاری، هنجارهای اجتماعی، مبادلۀ اجتماعی و دلبستگی را یکپارچه و مدل انسجام روابط بین نسلی را برای توضیح روابط پیچیدۀ بین نسلی پیشنهاد کردند. این نظریه، یکی از معدود نظریههایی است که روی روابط والد-فرزندی در انتهای زندگی متمرکز است و 6 بُعد از روابط والد-فرزندی را در دوران بزرگسالی و سالمندی نشان میدهد که از آنها با نام عناصر ضروری انسجام بین نسلی یاد میشود. این 6 بُعد عبارت است از:
فرصتهای ساختاری[10] (فرصتهایی که برای روابط بین نسلی بهعلت الزامهایی مانند شمار اعضا، نوع و نزدیکی جغرافیایی اعضای خانواده انجام میشود).
کنتر (Cantor, 1979) با اصالتدادن به رابطۀ حمایتکننده با سالمند دریافتکننده، نظریهای را با نام «مدل جبران سلسلهمراتبی» مطرح کرد. بهعقیدۀ او، کارکرد حمایتی، که معمولاً ارائه میشود، بیشتر از ماهیت امر، براساس اولویت رابطۀ حمایتکننده و سالمند دریافتکننده نظم مییابد. این مدل، انتخاب عنصر حمایت را تابع ترتیبی از ترجیحات فرض میکند. صرف نظر از نوع کمکی که تقاضا میشود، اولین انتخاب سالمند، عناصر شبکۀ خویشاوندی است و بعد از آن، دوستان و همسایگان و درنهایت، سازمانهای رسمی. وقتی برترین عنصر وجود ندارد، حمایت بهصورت جبرانی از سوی دیگر گروهها ارائه میشود (کوششی، 1392).
مفهوم ترتیبات زندگی[11] به اشکال مختلف همسکنایی سالمندان اطلاق میشود که این صفت به دو مقولۀ همسکنا و غیرهمسکنا تقسیم میشود (کوششی، 1387). نظریۀ نزدیکی نسلی در این زمینه اشاره میکند که نزدیکی جغرافیایی، تماس منظم بین نسلی را تسهیل میکند و این وضعیت برای تبادل حمایت اقتصادی، اجتماعی و برای حفظ همبستگی خانوادگی مهم است. این نظریه، بهویژه استدلال میکند که همسکنایی به افزایش تماس و تعامل روزانه و تبادل عاطفی بین نسلها کمک میکند (Litwak, 1985).
سرمایۀ اجتماعی بر چند تعریف، تفسیر و کاربرد مختلف استوار است. بوردیو (Bourdieu, 1986) در کتاب اشکال سرمایهبین 3 نوع سرمایه تمایز قائل میشود: سرمایۀ اجتماعی، سرمایۀ فرهنگی و سرمایۀ اقتصادی. او سرمایۀ اجتماعی را «مجموعه منابع حقیقی یا بالقوۀ مرتبط با مالکیت شبکۀ پایداری از روابط کموبیش نهادینهشده براساس آشنایی و پذیرش متقابل» تعریف میکند. سرمایۀ فرهنگی عبارت است از صورتهایی از دانش، مهارتها، آموزش و مزایایی که یک انسان دارد و به او اجازه میدهد جایگاه بهتری را در جامعه کسب کند و درنهایت، سرمایۀ اقتصادی، عبارت از ثروت و پولی است که هر کنشگر اجتماعی در دست دارد و شامل درآمدها و سایر منابع مالی است که در قالب مالکیت، جلوۀ نهادی پیدا میکند. بوردیو سرمایۀ اجتماعی را شکلی از سرمایه میدانست که به ارتباطات و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و میتواند همراه با سرمایۀ فرهنگی، ابزاری برای رسیدن به سرمایههای اقتصادی باشد. پاتنام (Putnam, 1993)، یکی دیگر از پژوهشگران اخیر سرمایۀ اجتماعی، سرمایۀ اجتماعی را مجموعهای از مفاهیم، مانند اعتماد، هنجارها و شبکهها میدانست که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینۀ اعضای یک اجتماع میشود و درنهایت، منافع متقابل آنان را تأمین میکند. او سرمایۀ اجتماعی را وسیلهای برای رسیدن به توسعۀ سیاسی و اجتماعی، در نظامهای مختلف سیاسی میدانست و تأکید عمدۀ وی بر مفهوم اعتماد بود. بهطور کلی، توجه به سالمندی فعال، معنا و فرایند آن، همواره با چالشهایی مواجه بوده است. انسجامنداشتن سالمندی فعال بهعنوان یک استراتژی و نبود تعاریف و تأکید بیش از حد در سطوح سیاستگذاری بر سالمندی فعال موجب شده است به چگونگی درک سالمندان از فعالبودن و تعیینکنندههای آن، کمتوجهی شود (Buys and Miller, 2006)؛ از اینرو، مدل نظری پژوهش برای سنجش سالمندی فعال و عوامل تعیینکنندۀ آن با اقتباس از چند رویکرد نظری مرتبط (رویکرد سازمان بهداشت جهانی در حوزۀ سالمندی فعال، نظریۀ انسجام روابط بین نسلی، مدل جبران سلسلهمراتبی، نظریه دیدگاه بوردیو و پاتنام دربارۀ سرمایه اجتماعی) در نمودار شمارۀ 1 ارائه شده است.
شکل 1- نمودار مدل نظری پژوهش
Fig 1- Diagram of the theoretical model of research
درحقیقت، ترتیبات زندگی، انعکاسی از وقایع جمعیتی گذشته، مانند رفتار نکاحی و فرزندآوری است؛ بنابراین، میتواند از تعداد فرزندان متأثر باشد؛ به عبارتی، رفتار فرزندآوری و فراهمی فرزند[12]سالمندان بر میزان و نوع حمایت اجتماعی دریافتی سالمند اثرگذار است. درمجموع، ترتیبات زندگی، حمایت اجتماعی بین نسلی و سرمایۀ اجتماعی به همراه متغیرهای زمینهای (سن، جنس، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، سطح تحصیلات، سطح درآمد و تعداد فرزند) براساس تعریف سازمان بهداشت جهانی (2002)، متغیرهای اثرگذار بر سالمندی فعال به حساب میآید که نوع و جهت رابطۀ متغیرها برای سنجش اثر آنها بر متغیر سالمندی فعال در مدل نظری پژوهش مشخص شده است.
روش تحقیق
پژوهش حاضر بهلحاظ روش، کمّی؛ بهلحاظ اجرا، پیمایشی و ازنظر هدف، کاربردی است و در تابستان 1395 در بین بازنشستگان ادارههای دولتی شهرستان بابل اجرا شده است. اهمیت اجرای این پژوهش، کوشش برای سنجش سطح سالمندی فعال افراد بازنشسته بعد از 30 سال فعالیت شغلی منظم و خروج از نظام اقتصادی جامعه است. بر این اساس، برای دریافت تعداد بازنشستگان ادارههای دولتی شهرستان بابل به سازمان بازنشستگی استان مازندران مراجعه و تعداد بازنشستگان 60ساله و بالاتر ادارههای دولتی این شهرستان در سال 1394، برابر با 890 نفر تعیین شد. با توجه به تعداد کم بازنشستگان برخی سازمانهای دولتی، اسامی آن سازمانها از چارچوب نمونهگیری، حذف و بازنشستگان ادارۀ آموزشوپرورش، دانشگاه علوم پزشکی و سازمان تأمین اجتماعی شهرستان بابل بهعنوان پاسخگویان پژوهش انتخاب شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر با 349 نفر به دست آمد که درمجموع، برای 350 نفر بازنشسته پرسشنامه تکمیل شد. تعداد نمونۀ انتخابی برای هر مرکز با نسبت تعداد بازنشستگان آن مرکز به کل بازنشستگان به دست آمد. درادامه، با مراجعه به کانونهای بازنشستگی ادارههای مربوط در روزها و هفتههای متعدد، برخی از پرسشنامهها را بازنشستگان حاضر در کانون تکمیل کردند. تعدادی از پرسشنامهها نیز با پرسوجو و مراجعه به مکان دورهمی بازنشستگان ادارهها مانند مراکز خدمترسانی به بازنشستگان وابسته به کانونها (دفاتر بیمۀ تأمین اجتماعی برای تحویل مدارک پزشکی، تمدید دفترچۀ بیمه، گرفتن تسهیلات و ...)، جلسات فرهنگی مربوط به بازنشستگان ادارۀ آموزشوپرورش و دانشگاه علوم پزشکی، حضور در پارکها و اماکن عمومی تکمیل شد. گفتنی است، با توجه به شرایط سنی پاسخگویان، تکمیل پرسشهای متعدد پرسشنامه از حوصلۀ برخی بازنشستگان خارج بود؛ به همین علت، پژوهشگر، آنها را کامل کرد. با توجه به مشکلات موجود برای دستیابی به پاسخگویان و تکمیل پرسشنامهها، روند تکمیل پرسشنامه و جمعآوری دادهها حدوداً 3 ماه طول کشید.
دادهها با استفاده از ابزار پرسشنامه و تکنیک مصاحبه گردآوری شد. در طراحی پرسشنامه از 3 پرسشنامۀ استاندارد کمک گرفته شد که عبارت است از: 1. پرسشنامۀ استاندارد کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (WHOQOL- BREF) با 26 پرسش که این مقیاس را در سال ۱۹۹۶، گروهی از کارشناسان سازمان بهداشت جهانی با تعدیل گویههای فرم ۱۰۰ پرسشی این پرسشنامه ساختند؛ 2. پرسشنامۀ کیفیت زندگی سالمندان لیپاد که دیگو و همکاران[13] در سال 1998 تهیه کردند و در سه شهر لیدن در هلند، پادوآ در ایتالیا و هلیسینکی در فنلاند به کار رفت و 3. پرسشنامۀ سلامت اجتماعی که کییز[14] در بنیاد علمی مک آرتور ایالات متحدۀ امریکا در سال ۲۰۰۴ ساخت. پس از تدوین پرسشهای پرسشنامه با استفاده از 3 منبع مذکور، برای تعیین اعتبار آن، روش اعتبار صوری به کار رفت؛ به این منظور، ازنظر استادان متخصص در حوزۀ سالمندی دربارۀ تناسب پرسشهای طراحیشده برای سنجش متغیرها و حوزۀ مفهومی آنها استفاده و پرسشهای نامناسب حذف شد. برای انجامدادن پیشآزمون، پرسشنامه را 30 نفر از بازنشستگان (15 مرد و 15 زن) تکمیل کردند و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ سنجیده شد که نتایج آن در جدول شمارۀ 1 ارائه شده است.
جدول 1- ضرایب پایایی متغیرهای پژوهش
Table 1- Reliability coefficients of research variables
شاخصها |
تعداد گویه |
آلفای کرونباخ |
|
سالمندی فعال |
سلامت جسمانی |
7 |
86/0 |
سلامت روانی |
11 |
78/0 |
|
سلامت اجتماعی |
5 |
74/0 |
|
امنیت اجتماعی روانی |
8 |
83/0 |
|
امنیت اقتصادی |
4 |
84/0 |
|
مشارکت اجتماعی فرهنگی |
6 |
93/0 |
|
مشارکت سیاسی اقتصادی |
3 |
77/0 |
|
سرمایۀ اجتماعی |
9 |
93/0 |
|
ترتیبات زندگی |
1 |
78/0 |
|
حمایت بین نسلی |
6 |
93/0 |
متغیر وابسته: متغیر وابسته، سالمندی فعال است و بهعنوانفرایند بهینهسازی فرصتها برای سلامت، مشارکت و امنیت برای بهبود کیفیت زندگی افراد در هنگام سالمندی تعریف شده است (World Health Organization, 2002). در پژوهش حاضر، متغیر وابسته، یعنی سالمندی فعال، 3 بُعد سلامت، امنیت و مشارکت دارد و با 42 گویه در طیف لیکرت سنجیده شده است و در تحلیل نهایی بهصورت متغیر فاصلهای با دامنه نمراتی بین 42 تا 210 خواهد بود.
متغیرهای مستقل پژوهش، سن، جنس، سطح تحصیلات، وضعیت اشتغال، سطح درآمد، تعداد فرزندان، سرمایۀ اجتماعی، ترتیبات زندگی و حمایت اجتماعی بین نسلی است که درادامه، تعاریف مفهومی و عملیاتی آنها ارائه میشود.
حمایت اجتماعی بین نسلی: ازنظرماهیت، به نوع روابط موجود در شبکۀ اجتماعی سالمندان متکی است. کارکرد حمایتی، که معمولاً ارائه میشود، بیشتر از ماهیت امر، براساس اولویت رابطۀ حمایتکننده و سالمند دریافتکننده نظم مییابد. اولین انتخاب سالمند، عناصر شبکۀ خویشاوندی، بعد از آن، دوستان و همسایگان و درنهایت، سازمانهای رسمی است. وقتی برترین عنصر وجود ندارد، حمایت را دیگر گروهها بهصورت جبرانی ارائه میکنند (کوششی، 1392). این شاخص با 6 گویه سنجیده شد و در تحلیل نهایی بهصورت متغیر فاصلهای با طیف نمراتی بین 6 تا 12 به دست آمد.
سرمایۀ اجتماعی: بوردیو (1986)، سرمایۀ اجتماعی را شکلی از سرمایه میدانست که به ارتباطات و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و همراه با سرمایۀ فرهنگی، ابزاری برای رسیدن به سرمایههای اقتصادی است. این متغیر با 9 گویه در طیف لیکرت سنجیده شد و در تحلیل نهایی بهصورت متغیر فاصلهای و نمراتی بین 9 تا 45 به دست آمد.
جدول 2- متغیرها و شاخصهای تحلیل به تفکیک متغیرهای مستقل و وابسته و پرسشها و گویههای مربوط
Table 2- Analyzing variables and indicators by independent and dependent variables and related questions and items
نوع متغیر |
سؤال یا گویه |
طیف پاسخ |
آلفای کرونباخ |
|||
مشخصههای جمعیتی و اقتصادی- اجتماعی |
سن، جنس، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال، سطح درآمد، تعداد فرزند |
ـــــ |
ـــــ |
|||
ترتیبات زندگی |
در حال حاضر چگونه زندگی میکنید؟ |
با همسر و فرزندان، با فرزندان، تنها
|
ـــــ |
|||
حمایت اجتماعی بین نسلی |
در کدام یک از زمینههای ذیل (ازطریق فرزندان/ بستگان، دوستان یا همسایگان) حمایت میشوید؟ (کمک مالی، کمک به انجامدادن کارهای منزل، مشارکت در کسبوکار خانواده، کمک در خرید مایحتاج منزل، حمایت روحی و روانی، مراقبت هنگام بیماری) |
1. دریافت میکند 2. دریافت نمیکند |
85/0 |
|||
سرمایۀ اجتماعی |
- آیا با این نظر موافقید که کمک به دیگران کمک به خودتان است؟ - آیا معتقدید میتوان به بیشتر مردم اعتماد کرد؟ - اگر دیدگاه شما با دیدگاه سایر افراد مخالف باشد، آیا میتوانید آزادانه آن را بیان کنید؟ - آیا وجود افراد با فرهنگهای مختلف، زندگی را در محل سکونت شما بهتر میکند؟ - آیا از حضور در جامعۀ محلی خود همانند بودن در خانهتان احساس راحتی میکنید؟ - آیا کاری را که لازم است انجام دهید، حتی اگر کسی از شما نخواهد انجام میدهید؟- به چه میزان به هنر (تئاتر، موسیقی، نویسندگی، نقاشی) علاقه دارید؟ - تا چه حد به زبانهای خارجی تسلط دارید؟ - تا چه میزان، توانایی پاسخگویی به پرسشهای جوانان را دارید؟ |
1 تا 5 |
77/0 |
|||
متغیر وابسته: سالمندی فعال
|
بعد سلامت |
سلامت جسمانی
|
-چقدر از وضعیت سلامتی خود رضایت دارید؟ - آیا درد جسمانی مانع انجامدادن فعالیتهای مورد علاقۀ شما میشود؟ - چقدر به داروهای پزشکی نیاز دارید؟ - آیا برای زندگی روزمره، انرژی کافی دارید؟ - چقدر از توانایی خود برای انجامدادن فعالیتهای روزمره راضی هستید؟ - چقدر از روابط جنسی خود رضایت دارید؟ - چقدر از وضعیت خواب خود، راضی هستید؟ |
1 تا 5 |
77/0 |
|
سلامت روانی |
- چقدر از زندگی لذت میبرید؟ - به نظر شما، زندگی شما تا چه حد معنادار (باارزش) است؟ - در انجامدادن کارها و امور روزمرۀ خود چقدر میتوانید تمرکز کنید؟ - آیا شکل و قیافۀ ظاهری بدنتان مورد قبول شماست؟ - آیا دعا و نیایش در احساس سلامتی شما نقش دارد؟ - چه مقدار دچار حالاتی مانند یأس و ناامیدی و اضطراب و ... میشوید؟ - از وضعیت حافظۀ خود چقدر راضی هستید؟ - آیا از تمرکز حواس خود در انجامدادن امور زندگی رضایت دارید؟- چقدر از توانایی خود در انجامدادن سرگرمیهای مورد علاقه و فعالیتهای تفریحی رضایت دارید؟- چقدر از زندگی فعلی خود در مقایسه با گذشته رضایت دارید؟ |
1 تا 5 |
75/0 |
|||
سلامت اجتماعی |
- دنیا، امروزه مکان بهتری برای زندگی فرد است. - من متعلق به مجموعهای به نام جامعه هستم. – تشکیلات اجتماعی، نظیر قانون و دولت در زندگی بیتأثیر است. - افراد جامعه برای من بهعنوان یک شخص ارزش قائلند. – با توجه به تجاربی که دارم، میتوانم کار ارزشمندی را به جامعۀ خود عرضه کنم. |
1 تا 5 |
77/0 |
|||
|
نوع متغیر |
سؤال یا گویه |
طیف پاسخ |
آلفای کرونباخ |
||
بعد امنیت |
امنیت اجتماعی روانی |
- در زندگی روزمرۀ خود چقدر احساس امنیت و آرامش میکنید؟ - چقدر از حمایت فرزندان خود رضایت دارید؟ - چقدر از حمایت دوستان و آشنایان خود رضایت دارید؟- چقدر از شرایط و امکانات محل زندگی خود رضایت دارید؟ - چقدر از دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی رضایت دارید؟ - چقدر از دسترسی به امکانات حملونقل و وضعیت رفتوآمد خود رضایت دارید؟ - آیا تاکنون در هنگام خارجشدن از منزل به شما حمله شده است؟ - آیا فردی وجود دارد که با او دربارۀ موضوعات شخصی صحبت کنید؟ |
1 تا 5 |
74/0 |
||
امنیت اقتصادی |
- تا چه میزان احساس میکنید توانایی تأمین نیازهای ضروری زندگی را دارید؟ - آیا برای رفع نیازهای خود پول کافی دارید؟ - تا چه میزان از وضعیت مالی خود، راضی هستید؟ |
1 تا 5 |
86/0 |
|||
بعد مشارکت |
مشارکت اجتماعی فرهنگی |
- چقدر از روابط اجتماعیتان با دیگران رضایت دارید؟- اخبار و اطلاعات ضروری روزانه به چه میزان در دسترس شماست؟ - تا چه حد، در امور خیریه و عامالمنفعه شرکت میکنید؟- آیا دیگران با شما مشورت میکنند؟ - آیا اقوام، شما را به مراسم مختلف دعوت میکنند؟ - آیا در همۀ مهمانیهای خانوادگی شرکت میکنید؟ |
1 تا 5 |
85/0 |
||
مشارکت سیاسی اقتصادی |
- تا چه حد، در روند برگزاری انتخابات مشارکت میکنید؟ - تا چه حد، خواهان حضور در مسئولیتهای سیاسی- اقتصادی (در حد توان) هستید؟ - تا چه حد در مباحث و رویدادهای سیاسی کشور مشارکت دارید؟ |
1 تا 5 |
87/0 |
|||
یافتههای پژوهش
نمونۀ مورد مطالعه را 350 نفر از سالمندان بازنشستۀ 60ساله و بیشتر از آن در ادارههای دولتی شهرستان بابل در سال 1395 تشکیل میدهد. حدود 62 درصد پاسخگویان، مرد و 38 درصد دیگر، زن هستند. 6/66 درصد پاسخگویان دارای همسر؛ 3/24 درصد، بیهمسر براثر فوت؛ 6 درصد، بیهمسر براثر طلاق و 3 درصد نیز مجرد هستند. میانگین سنی پاسخگویان، 90/66 سال است و نزدیک به 66 درصد پاسخگویان نیز در فاصلۀ سنین 74-65 سال قرار دارند. 8/26 درصد ازدواجها، خویشاوندی است. فقط 6/5 درصد بازنشستگان، ازدواج مجدد داشتهاند. نزدیک به 27 درصد پاسخگویان بیان کردهاند که زن، سرپرست خانوار است و در 73 درصد دیگر، مردان، سرپرست خانوار معرفی شدهاند. ترتیبات زندگی 10 درصد سالمندان، غیرهمسکناست که بهصورت تنها زندگی میکنند و 90 درصد دیگر، همسکنا بیان شده است که بهصورت فقط با همسر (3/46 درصد)، با همسر و فرزندان (24 درصد) و با فرزندان (7/19 درصد) زندگی میکنند. نزدیک به 42 درصد زنان، مدرک دیپلم و فقط 19 درصد آنها تحصیلات دانشگاهی دارند؛ در صورتی که این نسبت درصدها برای مردان بهترتیب، نزدیک به 48 درصد و 41 درصد است. 95 درصد زنان پاسخگو بازنشسته شدهاند و فقط 5 درصد، دوباره مشغول به کار شدهاند. این ارقام برای مردان، 83 درصد بازنشسته و 17 درصد مشغول به کار مجدد را نشان میدهد.در این پژوهش از بازنشستگان، علت تمایل مجدد برای بازگشت به کار نیز پرسیده شد که 33 درصد، کسب آرامش و 24 درصد، حضور مجدد در اجتماع را علت اصلی بیان کردند و پس از آن، نیاز اقتصادی (23 درصد) ذکر شد.
جدول 3- توزیع نسبی پاسخگویان برحسب مشخصههای جمعیتی اجتماعی درشهرستان بابل، 1395
Table 3- Relative distribution of respondents according to social- demographic characteristics in Babol county, 2016.
متغیر |
طبقه |
تعداد |
درصد |
|
جنس |
مرد |
134 |
7/61 |
|
زن |
216 |
3/38 |
||
وضعیت تأهل |
دارای همسر |
233 |
6/66 |
|
بدون همسر |
107 |
4/33 |
||
ترتیبات زندگی |
با همسر و فرزندان |
246 |
3/70 |
|
با فرزندان |
69 |
7/19 |
||
تنها |
35 |
10 |
||
وضعیت اشتغال |
بازنشسته |
316 |
3/90 |
|
مشغول به کار مجدد |
34 |
7/9 |
||
سطح تحصیلات |
ابتدایی و کمتر |
34 |
7/9 |
|
راهنمایی و متوسطه |
66 |
9/18 |
||
دیپلم |
154 |
44 |
||
دانشگاهی |
96 |
4/27 |
||
|
جمع |
350 |
100 |
|
اطلاعات جدول شمارۀ 4، روابط متغیرهای مستقل و شاخص سالمندی فعال را بهصورت دومتغیره میآزماید. میانگین نمرۀ سالمندی فعال در این مطالعه در دامنۀ 42-210 نوسان دارد. این شاخص در بین کل پاسخگویان بازنشسته، 27/123 به دست آمد که در سطح متوسط است. از میان متغیرهای مستقل موجود در جدول، تفاوت آماری معناداری دربارۀ میانگین سالمندی فعال برحسب متغیرهای جنسیت، وضع فعالیت، تحصیلات و سطح درآمد مشاهده شد. بازنشستگان مرد و بازنشستگانی که دوباره مشغول به کار شدهاند و بازنشستگان دارای درآمدی بیشتر از یکونیممیلیون تومان، سالمندی فعال بهتری دارند.
جدول 4- آزمون فرضیات پژوهش برحسب متغیرهای مستقل، شهرستان بابل، 1395
Table 4 - Test of research hypotheses in terms of independent variables, Babol county, 2016
مشخصههای جمعیتی |
طبقه |
میانگین سالمندی فعال |
مقدار آزمون |
||
جنسیت |
زن |
47/121 |
t= 791/2- Sig= 006/0 |
||
مرد |
16/126 |
||||
وضع فعالیت |
بازنشسته |
16/122 |
363/4- t= Sig= 000/0 |
||
مشغول به کار مجدد |
53/133 |
||||
وضعیت تأهل |
دارای همسر |
62/123 |
635/0 t = Sig= 526/0 |
||
بدون همسر |
56/122 |
||||
سطح تحصیلات |
متوسطه و کمتر |
43/119 |
635/0 t = Sig= 000/0 |
||
دیپلم و بالاتر |
69/129 |
||||
سطح درآمد |
یکمیلیون و چهارصد و نود و نه هزار |
09/120 |
53/11 F = Sig= 000/0 |
||
بیشتر از یکونیممیلیون |
22/127 |
||||
میانگین سالمندی فعال کل پاسخگویان |
27/123 |
||||
ادامۀ آزمون فرضیات پژوهش برحسب متغیرهای مستقل |
|||||
متغیر |
مقدار ضریب همبستگی پیرسون |
معنیداری |
|||
سرمایۀ اجتماعی |
578/0 |
000/0 |
|||
حمایت اجتماعی بین نسلی[15] |
235/0- |
000/0 |
|||
سن |
199/0- |
000/0 |
|||
متغیر سرمایۀ اجتماعی نیز رابطۀ مثبت و معنیداری با سالمندی فعال دارند. نکتۀ مهم در این جدول، وجود رابطۀ منفی و معنیدار حمایت اجتماعی با سالمندی فعال است؛ بهگونهای که با افزایش میزان حمایت اجتماعی اطرافیان از فرد سالمند بازنشسته، از میزان سالمندی فعال او کاسته میشود. همچنین، بین سن و سالمندی فعال، رابطۀ منفی وجود دارد و با افزایش سن از سالمندی فعال کاسته میشود.
در این پژوهش برای فهم دقیقتر عوامل مؤثر بر سالمندی فعال در بین بازنشستگان ادارههای دولتی شهرستان بابل، از تکنیک تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوۀ Enter استفاده شده است. جدول شمارۀ 5، نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیرۀ پیشبینی سالمندی فعال را در بین بازنشستگان ادارههای دولتی شهرستان بابل نشان میدهد. ضریب همبستگی رگرسیون، معادل 719/0R= است و ضریب تعیین تعدیلشدۀ مدل، 50 درصد تغییرات سالمندی فعال را تبیین میکند. گفتنی است، متغیر ترتیبات زندگی به متغیر تصنعی، تبدیل و طبقات زندگی با همسر و فرزندان، زندگی با فرزندان، فقط بهعنوان سه متغیر مجزا وارد مدل شد. متغیر سطح تحصیلات به دو طبقۀ تحصیلات متوسطه و کمتر و دیپلم و بیشتر و متغیر درآمد به دو طبقۀ یکمیلیون و چهارصد و نود و نه هزار و بیشتر از یک میلیون و پانصد هزار تومان طبقهبندی شد.
جدول 5- نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیرۀ پیشبینی سالمندی فعال در بین بازنشستگان ادارههای دولتی شهرستان بابل، 1395
Table 5 - Results of multivariate regression test for predicting active aging among retirees of government offices in Babol county, 2016.
متغیر مستقل |
ضرایب استانداردنشده |
ضرایب استانداردشده (Beta) |
مقدار t |
سطح معنیداری |
|
B |
Std. Erorr |
||||
سرمایۀ اجتماعی |
225/0 |
017/0 |
545/0 |
49/13 |
000/0 |
سطح درآمد |
122/1 |
172/0 |
282/0 |
51/6 |
000/0 |
حمایت اجتماعی بین نسلی |
075/0 |
036/0 |
098/0 |
06/2 |
040/0 |
با همسر و فرزندان |
204/0- |
208/0 |
044/0- |
978/0- |
329/0 |
فقط با فرزندان |
01/1- |
225/0 |
205/0- |
50/4- |
000/0 |
غیرهمسکنا |
641/0 |
306/0 |
097/0 |
09/2 |
037/0 |
تحصیلات |
804/0 |
188/0 |
184/0 |
28/4 |
000/0 |
جنس |
086/0- |
187/0 |
021/0- |
459/0- |
647/0 |
سن |
373/1- |
669/0 |
089/0- |
053/2- |
041/0 |
تعداد فرزند |
231/0- |
064/0 |
158/0 |
61/3- |
000/0 |
وضعیت اشتغال |
581/0 |
282/0 |
087/0 |
060/2 |
040/0 |
R=0/719 R2= 0/517 R2.Ad = 0/501 Std. Error of the Estimate =1/39 F=32/86 |
همانگونه که مشاهده میشود، متغیر حمایت اجتماعی بین نسلی و سن، تأثیر معکوس و معنیداری بر سالمندی فعال دارد. با افزایش سرمایۀ اجتماعی و فرهنگی، نمرۀ سالمندی افزایش مییابد و سطح درآمد بیشتر از یکونیممیلیون درآمد خانوار و سطح تحصیلات دیپلم و بیشتر، رابطۀ مثبت و معنیداری با سالمندی فعال دارد. ترتیبات زندگی بهصورت غیرهمسکنا به افزایش نمرۀ شاخص سالمندی فعال میانجامد. سن بیشتر نیز با کاهش نمرۀ سالمندی فعال همراه است.
شکل 2- نمودار دیاگرام مسیر تأثیر متغیرهای مستقل و وابستۀ میانی بر سالمندی فعال در بین بازنشستگان ادارههای دولتی شهرستان بابل، 1395
Fig 2- Diagram of the path of the effect of independent and interdependent variables on active aging among retirees of government offices in Babol county, 2016
با استناد به مباحث نظری و تجربی و با استفاده از نتایج چهار مرحله رگرسیون چندمتغیری، مسیرهای تأثیرگذاری متغیرهای مستقل و وابسته میانی بر متغیر وابستۀ نهایی سالمندی فعال در نمودار شمارۀ 2 ترسیم شد.
در دیاگرام تحلیل مسیر از ضرایب بتا استفاده میشود که بهصورت استانداردشده، گویای جهت و بهویژه، شدت تأثیر هر یک از متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته است؛ بنابراین، آثار متغیرهای مختلف را با یکدیگر میتوان مقایسه و مؤثرترین آنها را تعیین کرد (کلانتری، 1382: 239). در جدول، آثار مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر متغیر سالمندی فعال نشان داده شده است. بر این اساس، متغیر سرمایۀ اجتماعی و فرهنگی با بالاترین ضریب بتا (545/0) و سپس متغیرهای سطح تحصیلات و سطح درآمد، اهمیت بیشتری در پیشبینی تغییرات سالمندی فعال دارند. با توجه به مقدار ضریب تعیین، که 517/0 است، 7/51 درصد از مجموع تغییرات متغیر سالمندی فعال با مدل مذکور تبیین میشود و 3/48 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین نمیکند.
جدول 6- مجموع تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر سالمندی فعال
Table 6- Total direct and indirect effects of independent variables on active aging
متغیر مستقل |
آثار مستقیم |
آثار غیرمستقیم |
مجموع تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم |
تعداد فرزندان |
158/0- |
0161/0- |
174/0- |
سطح تحصیلات |
184/0 |
109/0 |
293/0 |
وضعیت اشتغال |
043/0 |
0234/0 |
066/0 |
حمایت اجتماعی بین نسلی |
098/0- |
- |
181/0- |
سرمایۀ اجتماعی |
545/0 |
- |
545/0 |
زندگی با همسر و فرزندان |
044/0- |
- |
044/0- |
زندگی بهتنهایی |
097/0 |
- |
097/0 |
زندگی با فرزندان |
205/0- |
- |
205/0- |
جنس |
021/0- |
- |
021/0- |
سن |
089/0- |
- |
089/0- |
درآمد |
283/0 |
- |
283/0 |
بحث و نتیجه
در نیمۀ دوم قرن بیستم (دهههای 1330 هجری شمسی به بعد) و همراه با نوسان در شاخصهای جمعیتی، زندگی سالمندان از تغییرات گستردۀ اجتماعی_اقتصادی تأثیر گرفت. تغییرات ناشی از گذار اجتماعی در ایران، همگام با گذار جمعیتی بر کیفیت زندگی سالمندان اثر گذاشت (کوششی و همکاران، 1392). نتایج مطالعات در ایران (نجات و همکاران، 1387؛ کوششی، 1387؛ قنبری مقدم، 1392) نشان داد کاهش شبکههای ارتباطات اجتماعی و درنتیجه، کاهش مشارکتهای اجتماعی، از عوامل مؤثر در کاهش کیفیت زندگی سالمندان و کاهش سطح سالمندی فعال است. در پژوهش حاضر، سطح سالمندی فعال و چگونگی تأثیر متغیرهای جمعیتی (سن، جنسیت، وضعیت تأهل، اشتغال و سطح درآمد) و متغیرهای سرمایۀ اجتماعی، حمایت اجتماعی بین نسلی و ترتیبات زندگی بر آن در بین بازنشستگان ادارههای دولتی شهرستان بابل بررسی شد.
میانگین نمرۀ سالمندی فعال در این مطالعه در دامنۀ 210- 42 نوسان دارد. این شاخص در بین کل پاسخگویان بازنشسته، 27/123 به دست آمد که در سطح متوسط است. بیشترین نمرۀ میانگین سالمندی فعال در بین مردان، بازنشستگانی که با همسر و فرزندانشان همسکنا بودند، زنان و مردان دارای تحصیلات دانشگاهی و زنان و مردانی که پس از بازنشستگی، دوباره مشغول به کار شدهاند، در مقایسه با سایر طبقهها در هر مشخصه گزارش شده است.
یافتههای استنباطی پژوهش نشان داد رابطۀ معناداری بین جنسیت بازنشستگان و میزان سالمندی فعال آنها وجود دارد. نمرۀ میانگین سالمندی فعال مردان بازنشسته، بیشتر از زنان است. این یافته با نتایج پژوهش پینکارت و سورنسن[16] (2011)، شیخی (1386) و موحد و همکاران (1389) همسوست که نشان دادند تفاوت معناداری بهلحاظ کیفیت زندگی بین زنان و مردان وجود دارد و کیفیت زندگی مردان سالمند بهتر از زنان است. این تفاوتها به مواردی، مانند جامعهپذیری و فرهنگ بهداشتی متفاوت دو جنس، تفاوتهای جنسیتی در قابلیت دسترسی به منابع، قدرت و خدمات بهداشتی، امکان ازدواج مجدد به دنبال از دست دادن همسر مرتبط است و این فرصتها بیشتر در اختیار مردان است تا زنان.
رابطۀ معکوس و معنادار سن و سالمندی فعال از دیگر یافتههای این پژوهش است. انجمنیان (1383)، زارع و همکاران (1394) بیان کردند که بین سبک زندگی سلامتمحور (کیفیت زندگی) سالمندان و سن، ارتباط معنادار معکوسی وجود دارد.
سطح درآمد ماهانۀ خانوار و وضع فعالیت بازنشستگان، دو متغیر دیگری است که رابطۀ مثبت و معناداری با سالمندی فعال دارد. میانگین سالمندی فعال زنان و مردانی که پس از بازنشستگی، دوباره مشغول به کار شدهاند و بازنشستگانی که بیشترین میزان درآمد (بیشتر از یکونیممیلیون) را دارند، در مقایسه با سایر بازنشستگان، بالاتر است. 7/9 درصد سالمندان بازنشسته بعد از پایان خدمت 30سالۀ اداری، دوباره فعالیت خود را ادامه داده یا کار جدیدی شروع کردهاند. این شرایط در بین مردانی که مسئولیت خانواده را بر عهده دارند (73 درصد) مشهودتر است. البته زنان بازنشستهای نیز که دوباره به فعالیت اقتصادی مشغول شدهاند، بهطور عمده سرپرست خانوار هستند. رابطۀ مثبت و معنادار سطح سواد و سالمندی فعال تأیید شده است و زنان و مردان بازنشستۀ دارای تحصیلات دانشگاهی، بالاترین میانگین سالمندی فعال را تجربه کردهاند. هرچه سرمایۀ اجتماعی- فرهنگی بازنشستگان، بیشتر باشد، سالمندی فعال آنان نیز افزایش مییابد. این یافته با نتایج پژوهش غفاری و اونق (1385) و نیلسون و همکاران[17] (2006) همسوست و نشان میدهد سرمایۀ اجتماعی در سطح جامعه و فرد، بهطور مستقیم بر کیفیت زندگی سالمندان تأثیر دارد و به افزایش سالمندی فعال آنان منجر میشود.
رابطۀ معکوس و معناداری بین حمایت اجتماعی بین نسلی و سالمندی فعال در این پژوهش یافت شد. منفیبودن جهت این رابطه با توجه به ویژگیهای جامعۀ آماری پژوهش، شاید بدین علت است که، همانگونه که کالدول[18] (1976) بیان میکند، «گذار از یک رژیم باروری طبیعی به کنترلشده با معکوسشدن جریان ثروت انجام میشود»، والدین حمایت بیشتری از فرزندان خود دارند تا برعکس و همین امر بر سالمندی فعال بازنشستگان، تأثیر منفی دارد؛ بهویژه بازنشستگان ادارههای دولتی شهرستان بابل، بیشترین میزان حمایت دریافتی از فرزندانشان را حمایت روحی روانی و کمک هنگام بیماری بیان کردهاند. بر همین اساس، مطالعۀ آزاد ارمکی و همکاران (1379) نیز نشان داد وظایف سلسلهمراتبی نقش حمایتی و نگهداری سالمندان در خانواده در 3 نسل گذشته تداوم یافته است؛ اما ارتباط دوسویه بین متغیر کارکردهای حمایتی و متغیر احترام بین اعضای خانواده و خویشاوندان، که در نسلهای گذشته مشاهده میشد، در نسل جدید به یک جریان یکطرفۀ مطالبۀ حمایت از بزرگترها، بدون پایبندی جدی نسل جدید به وظایفشان در برابر بزرگترها تبدیل شده است؛ از اینرو به نظر میرسد همانگونه که مطیع حقشناس (1390) بیان میکند، چتر حمایتی خانواده از سالمندان رو به جمع شدن است؛ بنابراین، به موازات تغییر ساختار و کارکرد و مهمتر از همه بُعد خانواده، باید نقش سازمانهای دولتی و غیردولتی بهطور روزافزون تقویت شود و وجود شبکههای حمایتی از سالمندان، حیاتی است.
ترتیبات زندگی 10 درصد کل بازنشستگان این پژوهش بهصورت غیرهمسکناست که 6/88 درصد آنان را زنان و 4/11 درصد دیگر را مردان تشکیل میدهند. بررسی وضعیت تأهل سالمندان تنها نیز نشاندهندۀ سیمای زنانۀ آن است؛ به عبارت دقیقتر، از کل سالمندان تنها، 4/31 درصد، مجرد و 7/5 درصد مطلقهاند که همگی زن هستند. از 9/62 درصد بیوه نیز 5/51 درصد زنان و فقط 4/11 درصد دیگر را مردان تشکیل میدهند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد ترتیبات زندگی غیرهمسکنای افراد بازنشسته یا بازنشستگان تنهایی که بهطور مستقل زندگی میکنند، به سالمندی فعال بیشتر آنان میانجامد. البته باید توجه داشت این بازنشستگان، سرمایۀ اجتماعی و فرهنگی زیادی دارند و اهمیتِ داشتن این سرمایهها پیامدهای مستقل زندگیکردن آنان را تا حدودی جبران میکند. ترتیبات زندگی 90 درصد بازنشستگان بهصورت همسکناست که میانگین سالمندی فعال بازنشستگانی که با همسر و فرزندان زندگی میکنند، در مقایسه با دو گروه دیگر، که فقط با همسر یا فقط با فرزندان زندگی میکنند، بیشتر است. شواهد میدانی در منطقۀ بابل نیز نشان میدهد معمولاً فرزند ارشد پسر حتی بعد از ازدواج در کنار والدین خود زندگی میکند؛ بهویژه زمانی که یکی از والدین فوت کرده باشد.
نتایج این مطالعه نشان داد تفاوت معنیداری در سالمندی فعال بین افراد دارای همسر و بدون همسر وجود ندارد. این یافته با نتایج مطالعات پیشین (حبیبی و همکاران، 1387؛ سجادی و بیگلریان، 1385؛ Lima et al., 2009) همسوست. این مطالعات نیز نبود تفاوت بین کیفیت زندگی افراد متأهل و مجرد و بیوه را گزارش کردند؛ اما با مطالعات بذرافشان و همکاران، (1387) و هاگدورن و همکاران (Hagedoorn et al., 2006) همسو نیست.
براساس یافتههای این مطالعه، پیشنهادهای ذیل برای ارتقای سطح سالمندی فعال سالمندان ارائه میشود:
- توجه به ارتقای سطح سرمایۀ اجتماعی و فرهنگی افراد با همکاریهای بین بخشی نهادها و سازمانهای مرتبط، پیش از رسیدن به سالمندی که از مهمترین پیششرطهای تجربۀ سالمندی فعال و موفق برای افراد جامعه است.
- با توجه به کفایتنداشتن سیستم حمایت اجتماعی رسمی و نهادهای حمایتگر از سالمندان، متناسب با افزایش جمعیت سالمند، تشویق و نهادینهسازی حمایتهای بین نسلی فرزندان به والدین سالمند، ضرورتی پرهیزناپذیر است.
- ضروری است زمینههای امکان حضور بیشتر سالمندان در اجتماع و بهرهبرداری مطلوب از تجربههای آنان در دوران بازنشستگی برای ارتقای سطح سالمندی فعال آنان فراهم شود.
- توجه ویژه به کیفیت زندگی سالمندان بیوه، مطلقه و مجرد و بهویژه زنان سالمند تنها، که بهصورت مستقل زندگی میکنند، ضروری است. تأکید نهایی این پژوهش بر این نکتۀ اساسی است که ضرورت توجه به نیازهای سالمندان کنونی جامعۀ ایران، کمتر از اهمیت برنامهریزی برای سالمندان آیندۀ ایران نیست.
[1] World Health Organization
[2]Health
[3]Participation
[4]Security
[5]Associational
[6] Consensus
[7] affection
[8]Functional
[9] Normative
[10] Opportunity structural
[11] Living arrangements
[12] Children availability
[13] De Leo et al.
[14]Keys
1فقط 3 درصد بازنشستگان نمونه، فرزند نداشتند که یا مطلقه و یا مجرد بودند. در پرسشهای پرسشنامه برای اینگونه سالمندان، دربارۀ موارد دریافت حمایت اجتماعی بهصورت سلسلهمراتبی ازطریق خویشاوندان، دوستان و درنهایت، همسایگان پرسش شد و این سالمندان، حمایت خودشان را بعد از خویشاوندان، از دوستان و همسایگان دریافت میکردند.
[16]Pinquart and Sorensen
[17] Nilsson et al.
[18] Caldwell